به نام خدا
با عرض سلام و تسلیت شهادت حضرت معصومه ( سلام الله علیها )
ای جا مانده از واپسین دیدار برادر! حرم نورانی و ضریح مشکل گشایت هنوز بوی مدینه میدهد . بوی شهر پیامبر (صلی الله علیه و اله )را که آن را به اشتیاق دیدن روی رضایت ، ترک کردی و آواره ی بیابانها گشتی . نهر جاری مناجات ،همیشه از چشمه دل زائران تو جریان دارد ، اما امشب ضریح مطهرت رخت سیاه بر تن کرده و پنجره ها را به سوی غروب نشانه می روند ..... هاجری از تبار ابراهیمیان با حالتی بیمار و عزادار در غم از دست دادن برادر ،روی به سوی کویر عطشناک قم می کند و بار اقامت می افکند . قدم بر شوره زار این کویر می نهد و دانه دانه ی ریگ هایش را جوهر می سازد . اما روح بلند او از پیکر دردمندش به سمت دیدار برادر می شتابد ....
ماجرای دفن :
پس از وفات حضرت معصومه (علیه السلام )جنازه ی مطهر را غسل داده و کفن کردند .... بین آل سعد اختلاف شد که ؛ چه کسی جنازه آن حضرت (علیه السلام ) را در آن سرداب به خاک بسپارد !؟سرانجام اتفاق کردند که سیدی پرهیزکار و پیرمردی پارسا که به نام "قادر " معروف بود وارد سرداب شود و آن گوهر پاک را دفن نماید وقتی به نزدیکی پیرمرد رفتند ناگاه از جانب صحرا دو نفر نقابدار پیدا شدند و بر پیکر آن حضرت نماز خواندند سپس داخل سرداب شده و جنازه را دفن کردند ،انگاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند.
آنگاه موسی بن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر مطهر برافراشت تا هنگامی که زینب دختر امام جواد (علیه السلام ) وارد قم شد و قبه ای بر روی آن مرقد مطهر بنا نمود .
برخی احتمال داده اند که آن نفابداران حضرت رضا و امام جواد (علیهما السلام ) بوده اند که نشان از شان و مقام بالای ان حضرت می باشد ......( بحار الانوار ، ج 60)
یا حق